دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, |
|
برای نشمیلم |
 |
این روزها باور کنین دست ودلم به نوشتن وگفتن هم نمیره .
ازحکمت خدا بی خبرم ولی واقعا درد مرگ بچه نابودکردنی است.
دلم میخواست بعد از این همه عذاب این دختر لااقل بچه اش سالم به آغوشش برمی گشت.
نشمیلم واقعا بهت تسلیت میگم وتنها چیزی که از خدا برات میخوام صبر وفراموشیه
نمیدونم باچه زبونی بگم ولی نادیده اشک ریختم وبغضم وتو اداراه بلعیدم تا نخواهم توضیح بدم که یه مادر بی بچه شد اونم یه تازه مادر یه مهربون مادر یه پرستار مهربون ودلسوز که نمیدونم چرا پرستارهای دیگه باهاش مهربونی نکردن
فقط وفقط براش دعا کنین خدا زود زوده زود این غم رو از دلش پاک کنه وهمون شور ونشاط قبلی به زندگیش برگرده
|
|
|
|
|